دختره نوشته گذاشته:
فرهاد من کجاست که ببیند لیلی در آتش عشقش خاکستر شده… :|
والا تا اون جا که من خبر دارم فرهاد چشمش دنبال شیرین بود نه لیلی
تورو خدا قبل شکست عشقی خوردن ، یه کم در حوزه ادبیات مطالعه کنید …
چایی که سرد میشه روش آب جوش میریزن گرم میشه…
درسته , گرم میشه اما کمرنگ میشه…!!
رابطه ام همینه…
میشه دوباره زندش کرد اما نه مثل اول…!!
مواظب رابطه ها باشید که لازم نشه اب داغ روش بریزید
ﺣﻤﻮﻡ ﺑﻮﺩﻡ
ﺑﺎﺑﺎﻡ ﻣﯿﺰﻧﻪ ﺑﻪ ﺩﺭ
ﻣﯿﮕﻢ : ﺑﻠﻪ!
ﻣﯿﮕﻪ : ﺣﻤﻮﻣﯽ؟
ﻣﯿﮕﻢ : ﻧﻪ ﺍﯾﻨﺠﺎ ﻟﻨﺪﻧﻪ ﺻﺪﺍﯼ ﻣﻨﻮ ﺍﺯ ﺭﺍﺩﯾﻮ ﺑﯽ ﺑﯽ ﺳﯽ ﺩﺍﺭﯾﺪ!
ﻣﯿﮕﻪ : ﺩﺭ ﺯﺩﻡ ﺑﻬﺖ ﺑﮕﻢ ﻣﻬﻤﻮﻧﺎ ﺍﻭﻣﺪﻥ…
ﺩﺧﺘﺮﺍﺷﻮﻥ ﺭﻓﺘﻦ ﺳﺮ ﮔﻮﺷﯿﺖ ﺩﺍﺭﻥ ﺑﺎ ﻭﺍﯾﺒﺮﻭ ﻻﯾﻨﺖ ﻭ ﻭﺍﺗﺲ آپت ﮐﺎﺭ ﻣﯿﮑﻨﻦ!
ﻟﺒﺎﺱ ﻭ حولتو هم ﺍﺯ ﭘﺸﺖ ﺩﺭ ﺑﺮ ﻣﯿﺪﺍﺭﻡ ﮐﻪ
ﺍﻣﺸﺐ ﺗﻮ ﻟﻨﺪﻥ ﺑﻤﻮﻧﯽ ﺗﺎ ﺑﻔﻬﻤﯽ ﺩﺭﺳﺖ ﺟﻮﺍﺏ ﭘﺪﺭﺗﻮ ﺑﺪﯼ ﺑﯿﺸﺮﻑ !!!!
یه رفیق داشتیم خیلی مذهبی بود
یه بار میخواست بیاد خونمون
انقد دم در گفت یالله یالله
آخرش بابام داد زد دیوث بیا تو منم چادر سرمه !!!
تنها کسی که از صمیم قلبش به من گفت I LOVE YOU
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
عروسک دخترخالم بود،
اونم باید فشارش میدادم تا بگه...!!!
میفهمی؟ فشار......
تحت فشار بود که گفت......!!!!!!!
خودت باش!
به اعتبار هیچ شانه ای اشک نریز
به اعتبار هر اشکی شانه نباش!
ادمی به خودی خود نمی افتد
اگر بیفتد از همان سمتی می افتد که تکیه کرده است...!!!
ﮔﺎﻧﺪﯼ ﺧﻄﺎﺏ ﺑﻪ ﻫﻤﺴﺮﺵ :
ﺧﻮﺏ ﻣﻦ ، ﻫﻨﺮ ﺩﺭ ﻓﺎﺻﻠﻪ ﻫﺎﺳﺖ …..
ﺯﯾﺎﺩ ﻧﺰﺩﯾﮏ ﺑﻪ ﻫﻢ ﻣﯽ ﺳﻮﺯﯾﻢ ﻭ ﺯﯾﺎﺩ ﺩﻭﺭ ﺍﺯ ﻫﻢ ﯾﺦ ﻣﯽ ﺯﻧﯿﻢ
ﺗﻮ ﻧﺒﺎﯾﺪ ﺁﻧﮑﺴﯽ ﺑﺎﺷﯽ ﮐﻪ ﻣﻦ ﻣﯿﺨﻮﺍﻫﻢ
ﻣﻦ ﻧﺒﺎﯾﺪ ﺁﻧﮑﺴﯽ ﺑﺎﺷﻢ ﮐﻪ ﺗﻮ ﻣﯿﺨﻮﺍﻫﯽ
ﮐﺴﯽ ﮐﻪ ﺗﻮ ﺍﺯ ﻣﻦ ﻣﯿﺨﻮﺍﻫﯽ ﺑﺴﺎﺯﯼ ﯾﺎ ﮐﻤﺒﻮﺩﻫﺎﯾﺖ ﻫﺴﺘﻨﺪ ﯾﺎ ﺁﺭﺯﻭﻫﺎﯾﺖ
ﻣﻦ ﺑﺎﯾﺪ ﺑﻬﺘﺮﯾﻦ ﺧﻮﺩﻡ ﺑﺎﺷﻢ ﺑﺮﺍﯼ ﺗﻮ
ﻭ ﺗﻮ ﺑﺎﯾﺪ ﺑﻬﺘﺮﯾﻦ ﺧﻮﺩﺕ ﺑﺎﺷﯽ ﺑﺮﺍﯼ ﻣﻦ ….
ﺧﻮﺏ ﻣﻦ ، ﻫﻨﺮ ﻋﺸﻖ ﺩﺭ ﭘﯿﻮﻧﺪ ﺗﻔﺎﻭﺕ ﻫﺎﺳﺖ
ﻭ ﻣﻌﺠﺰﻩ ﺍﺵ ﻧﺎﺩﯾﺪﻩ ﮔﺮﻓﺘﻦ ﮐﻤﺒﻮﺩﻫﺎ ….
ﺯﻧﺪﮐﯽ ﺳﺖ ﺩﯾﮕﺮ ….
ﻫﻤﯿﺸﻪ ﮐﻪ ﻫﻤﻪ ﺭﻧﮕﻬﺎﯾﺶ ﺟﻮﺭ ﻧﯿﺴﺖ
ﻫﻤﻪ ﺳﺎﺯﻫﺎﯾﺶ ﮐﻮﮎ ﻧﯿﺴﺖ
ﺑﺎﯾﺪ ﯾﺎﺩ ﮔﺮﻓﺖ ﺑﺎ ﻫﺮ ﺳﺎﺯﺵ ﺭﻗﺼﯿﺪ ﺣﺘﯽ ﺑﺎ ﻧﺎﮐﻮﮎ ﺗﺮﯾﻦ ﻧﺎﮐﻮﮐﺶ...
ﺣﻮﺍﺳﺖ ﺑﺎﺷﺪ ﺑﻪ ﺍﯾﻦ ﺭﻭﺯﻫﺎﯾﯽ ﮐﻪ ﺩﯾﮕﺮ ﺑﺮﻧﻤﯽ ﮔﺮﺩﻧﺪ
ﻭ ﺑﻪ ﻓﺮﺻﺖ ﻫﺎﯾﯽ ﮐﻪ ﻣﺜﻞ ﺑﺎﺩ ﻣﯽ ﺁﯾﻨﺪ ﻭ ﻣﯽ ﺭﻭﻧﺪ
ﻭ ﺑﻪ ﺍﯾﻦ ﺳﺎﻟﻬﺎ ﮐﻪ ﺑﻪ ﺳﺮﻋﺖ ﺑﺮﻕ ﮔﺬﺷﺘﻨﺪ ….
ﺑﻪ ﺟﻮﺍﻧﯽ ﮐﻪ ﺭﻓﺖ ، ﺑﻪ ﻣﯿﺎﻧﺴﺎﻟﯽ ﮐﻪ ﻣﯽ ﺭﻭﺩ …..
ﺯﻧﺪﮔﯽ ﺑﻪ ﻫﻤﯿﻦ ﺁﺳﺎﻧﯽ ﻣﯽ ﮔﺬﺭﺩ …..
ﻫﺮﺟﻮﺭ ﮐﻪ ﺑﺎﺷﯽ ...
لذتهای زندگی:
هوای توی گل فروشی؛
خاروندن ردکش جوراب؛
دیرمیرسی سرکار و رییس هنوز نیومده؛
خنکی اون طرف بالش؛
اسم عطر تو بپرسن؛
لیسیدن انگشتهای پفکی؛
وقتی نوزادی انگشتتو محکم بگیره؛
بوی تن نوزاد؛
وقتی خوابی یکی پتو بندازه روت؛
مغز کاهو؛
حرف زدن بچه باخودش وقتی داره تنهایی بازی میکنه؛
اخر سفر بشینی همه عکس هایی رو که گرفتی نگاه کنی؛
وقتی کسی بهت میگه صدای خندت رو دوست داره؛
وقتی خندت می گیره و خندتو نگه می داری؛
بچه ها بازیشونو نگه دارن تا از کوچه رد بشی
با پای برهنه روی شن های خیس ساحل قدم می زنی
بوی چمن خیس...
زندگی رو ساده بگیرین و از این همه لذت های کوچک زندگی خوشبختی رو احساس کنید..
دکتر نیستم...
اما برایت 10دقیقه راه رفتن، روى جدول کنار خیابان را تجویز میکنم
تا بفهمى عاقل بودن چیز خوبیست
اما دیوانگى قشنگ تر است..
برایت لبخند زدن به کودکان وسط خیابان را تجویز میکنم
تا بفهمى هنوز هم،میشود بى منت محبت کرد..
به تو پیشنهاد میکنم گاهى بلند بخندى، هرکجا که هستى
یک نفر همیشه منتظر خنده هاى توست...
دکتر نیستم
اما به تو پیشنهاد میکنم که شاد باشى!
خورشید، هر روز صبح، بخاطر زنده بودن من و تو طلوع میکند!
هرگز، منتظر" فرداى خیالى" نباش.
سهمت را از" شادى زندگى"، همین امروز بگیر
فراموش نکن "مقصد"، همیشه جایى در " انتهاى مسیر " نیست!
"مقصد" لذت بردن از قدمهاییست که برمى داریم
مردی قصد خودکشی داشت
به بالای صخره بلندی رفت و طنابی به گردنش انداخت و آن را به صخره بست
مقداری سم خورد و خود را آتش زد و خود را پرت کرد
و در همان حال به سمت سر خود شلیک کرد.
تیر به خطا رفت و طناب را قطع کرد
مرد که از حلقاویز شدن نجات یافت
به داخل آب افتاد و آتش خاموش شد
و استفراغ سم را از بدن او دفع کرد.
ماهیگیری او را دید و از آب زنده بیرون آورد.
مرد به بیمارستان میلاد منتقل شد
و در آنجا بعلت نبود امکانات درگذشت!!!
رساله توجیه المسائل ایرانیها
۱_غیبت… تو روشم میگم.
۲_تهمت… همه میگن!
۳_دروغ… مصلحتى!
۴_رشوه… شیرینى!
۵_ظلم… حقشه!
۶_مال حرام… پیش سه هزار میلیارد هیچه.
۷_ربا… همه میخورن!
۸_نگاه به نامحرم… یه نظر حلاله!
۹_مجلس حرام… یک شب که هزار شب نمیشه!
۱۰_بخل… اگه خدا میخواست بهش میداد!
به طرف میگن:
شما به حشره ایی که رنگش زرده روی گلها میشینه
و از شهدشون عسل درست میکنه ،چی میگین؟
طرف میگه: ما بهش میگیم : "خسته نباشی حشره"
بازرس برای سرکشی میره آسایشگاه ﺭﻭﺍﻧﯽ:
ﻣﺮﺩﯼ ﺭﻭ ﻣﯿﺒﯿﻨﻪ ﮐﻪ ﯾﻪ ﮔﻮﺷﻪ ﺍﯼﻧﺸﺴﺘﻪ
ﻭ ﻫﺮ ﭼﻨﺪ ﺩﻗﯿﻘﻪ ﺁﺭﻭﻡ ﺳﺮﺷﻮ ﺑﻪ ﺩﯾﻮﺍﺭ ﻣﯿﺰﻧﻪ ﻭ ﺯﯾﺮ ﻟﺐ ﻣﯿﮕﻪ:
ﻟﯿﻼ … ﻟﯿﻼ … ﻟﯿﻼ …
بارزس ﻣﯿﭙﺮﺳﻪ : ﺍﯾﻦ یارو ﭼﺸﻪ؟
ﻣﯿﮕﻦ : ﯾﻪ ﺩﺧتری ﺭﻭ ﻣﯿﺨﻮﺍﺳﺘﻪ ﺑﻪ ﺍﺳﻢ ﻟﯿﻼ ﮐﻪﺑﻬﺶ ﻧﺪﺍﺩﻥ , ﺍﯾﻨﻢ ﺑﻪ ﺍﯾﻦ ﺭﻭﺯ ﺍﻓﺘﺎﺩﻩ
بازرس میره ﻃﺒﻘﻪ ﺑﺎﻻ و ﻣﺮﺩﯼ ﺭﻭ ﻣﯿﺒﯿﻨﻪ ﮐﻪ
ﺗﻮﯼ ﯾﻪ ﺟﺎﯾﯽ ﺷﺒﯿﻪ ﺑﻪ ﻗﻔﺲ ﺑﻪ ﻏﻞ ﻭ ﺯﻧﺠﯿﺮ بستنش، ﻓﺮﯾﺎﺩ ﻣﯿﺰﻧﻪ:
ﻟﯿﻼ بسه …ﻟﯿﻼ خسته ام… ﻟﯿﻼ دیوونم کردی …
بازرس ﺑﺎ ﺗﻌﺠﺐ ﻣﯿﭙﺮﺳﻪ : ﺍﯾﻦ ﯾﮑﯽﺩﯾﮕﻪ ﭼﺸﻪ ؟
ﻣﯿﮕﻦ : ﺍﻭﻥ ﺩﺧترﯼ ﺭﻭ ﮐﻪ ﺑﻪ ﺍﻭﻥ ﯾﮑﯽ ﻧﺪﺍﺩﻩ ﺑﻮﺩﻥ , ﺩﺍﺩﻥ به این!!!!
یه خانم برای اولین بار داخل اتوبان رانندگی میکنه
شوهرش بهش زنگ میزنه : عزیزم خیلی مواظب باش
همین الان رادیو اعلام کرد که یه نفر تو اتوبان
بر خلاف مسیر داره رانندگی میکنه
زنه جواب داد : یه نفر ؟ این احمقا صد نفرن !!!
روزی شخصی نزد حکیمی رفت و گفت :
عرضی دارم
حکیم فرمود:
عرضت را بگو:
شخص گفت:
34 سانتیمتر
حکیم فرمود:
طولت را هم بگو
شخص گفت:
176 سانتیمتر
و حکیم با رندی مساحت شخص را محاسبه نمود
و شخص خوشحال از حل مشکل خود راهی دیار خود گشت....
پسره 5 ساله توی تاکسی شکلات میخورد
بهش گفتم: هیچ میدونی شکلات برای دندونات ضرر داره؟
گفت: پدربزرگم 120 سال عمر کرد،
گفتم: بخاطر شکلات؟
گفت: نه، سرش تو کار خودش بود!
سر کلاس بودیم. استاد گفت:
چقدر زمان داریم؟
گفتم: در حد دو جمله که با بیننده ها خداحافظی کنیم..!
عوضی بیرونم کرد!
خب اعصاب نداری میگفتی از اتاق فرمان واست وقت میگرفتم..!!!!
ﺗﻮ ﺍﺗﻮﺑﻮﺱ ﺩﻭﺗﺎ ﺧﺎﻧﻢ ﺩﻋﻮﺍﺷﻮﻥ ﻣﯿﺸﻪ ﻭﺍﺳﻪ
ﻧﺸﺴﺘﻦ ﺭﻭ ﯾﻪ ﺻﻨﺪﻟﯽ .
ﺭﺍﻧﻨﺪﻩ ﻣﯿﮕﻪ : ﺍﻭﻧﯽ ﮐﻪ ﻣﺴﻦ ﺗﺮﻩ ﺑﺸﯿﻨﻪ .
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
ﻭ ﺍﯾﻨﮕﻮﻧﻪ ﺷﺪ ﮐﻪ ﻫﺮﺩﻭ ﺯﻥ ﺑﻪ ﻫﻢ ﻧﮕﺎﻩ ﮐﺮﺩﻧﺪ ﻭ
ﺻﻨﺪﻟﯽ ﺗﺎ ﭘﺎﯾﺎﻥ ﻣﺴﯿﺮ ﺧﺎﻟﯽ ﻣﺎﻧﺪ!!