یه روز، شهردار یکی از شهرهای دنیا تصمیم میگیره 
یه برج زیبا تو شهرشون بسازه. 
برای این کار از سرتاسر دنیا از سه مهندس میخواد 
(یه مهندس چینی، یه مهندس آمریکایی و یه ایرانی) 
که بیان تا در مورد ساخت برج باهاشون صحبت کنه
مهندس چینی میگه من این برج رو برات میسازم
ولی قیمتش میشه 3 میلیون دلار.
1 میلیون هزینه کارگر و تجهیزات، 1.5 میلیون هزینه مواد اولیه و 500 هزار هم دستمزد خودم
شهردار با مهندس آمریکایی صبحت میکنه. 
مهندس آمریکایی میگه ساخت برج 5 میلیون هزینه داره
2 میلیون کارگر و تجهیزات، 2 میلیون مواد اولیه و 1 میلیون هم خودم میگیرم.
شهردار سراغ مهندس ایرانی میاد.
مهندس ایرانی میگه ساخت این برج 9 میلیون هزینه برمیداره!
شهردار با تعجب میپرسه، چطور ممکنه 9 میلیون هزینه داشته باشه؟ 
مهندس ایرانی میگه، 3 میلیون خودت برمیداری، 3 میلیون من برمیدارم
3 میلیون هم میدیم به مهندس چینی که برج رو بسازه!! 
شهردار می پذیره، و بدین سان بود که 
ما موفق شدیم آداب و سنن کشور مون رو جهانی کنیم...