تولــد 4 سالگی این وبلاگ
یادم رفته بود!!! خیلی اتفاقی یادم افتاد که امروز تولد وبم بود!
4 سال پیش اینجا رو ساختم .. واسه اسمش خیلی فکر کرده بودم..
همون روز اول از تعداد بازیدید فهمیدم چقدر قراره موفق بشه
خاطرات زیاده.. فقط میشه گفت یادش بخیر...
هنوز امید دارم که تابستون بتونم گاهی اینجا پست بذارم .. حداقل هفته ای یه بار
که دوباره زنده بشه .. حالا هرچقد ساده و کم
.
.
وب دوس داشتنی من.. تولدت مبارک
ﻣﺮﺍﺣﻞ ﻋﻤﻠﯿﺎﺕ ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﺑﺎﺯﮔﺸﺖ ﺍﺯ ﻋﺮﻭﺳﯽ
ﺩﺧﺘﺮﻫﺎ :
1 ﺑﻨﺪ ﮐﻔﺸﻬﺎ ﮐﻪ ﺗﺎ ﯾﮏ ﻭﺟﺐ ﺯﯾﺮ ﺷﮑﻢ،ﺩﻭﺭ ﭘﺎ ﭘﯿﭽﯿﺪﻩ ﺍﻧﺪ ﺭﺍ ﺑﺎﺯ
ﻣﯿﮑﻨﻨﺪ!
-2ﻣﺎﻧﺘﻮ ﺭﺍ ﺩﺭ ﻣﯿﺎﻭﺭﻧﺪ
-3 ﻟﺒﺎﺱ ﺭﺍ ﺑﻪ ﮐﻤﮏ ﻣﺎﺩﺭ ﯾﺎ ﺧﻮﺍﻫﺮ ﺩﺭ ﻣﯿﺎﻭﺭﻧﺪ
-4 ﻣﻮﻫﺎﯼ ﻣﺼﻨﻮﻋﯽ ﺭﺍ ﺑﻪ ﮐﻤﮏ ﺧﺎﻧﻮﺍﺩﻩ ﺑﺎﺯ ﻣﯿﮑﻨﻨﺪ
5.لنز را در میارن
6.گن را در میارن
-5 ﻣﮋﻩ ﻫﺎﯼ ﻣﺼﻨﻮﻋﯽ ﺭﺍ ﻣﯿﮑَﻨﻨﺪ!
-6 ﻧﺎﺧﻦ ﻫﺎﯼ ﻣﺼﻨﻮﻋﯽ ﺭﺍ ﻣﯿﮑﻨﻨﺪ !
-7ﺁﺭﺍﯾﺶ ﺭﺍ ﺑﺎ ﺷﯿﺮ ﭘﺎﮐﻦ ﭘﺎﮎ ﻣﯿﮑﻨﻨﺪ
-8 ﺻﻮﺭﺕ ﺭﺍ ﻣﯿﺸﻮﯾﻨﺪ!
-9 ﻟﺒﺎﺳﻬﺎ ﺭﺍ ﺑﺎ ﺩﻗﺖ ﺗﻤﺎﻡ ﺩﺭ ﮐﻤﺪ ﺟﺎﺳﺎﺯ ﻣﯿﮑﻨﻨﺪ !
-10 ﻣﯿﺨﻮﺍﺑﻨـــــــــــــــﺪ !
ﭘﺴﺮﻫﺎ :
-1 ﺷﻠﻮﺍﺭ ﺭﺍ ﺩﺭ ﻣﯿﺎﻭﺭﻧﺪ
-2ﺷﻠﻮﺍﺭﮎ ﺭﺍ ﻣﯿﭙﻮﺷﻨﺪ
-3 ﻣﯿﺨﻮﺍﺑﻨـــــــــــــــــــــــــﺪ
ازاتاق فرمان اشاره کردن شلوارکم نمیپوشن, میخوابن!!!
یک نصیحت از دکتر " نیلجسیژوکستانیفیک "
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
دکتر "نیلجسیژوکستانیفیک" میگه:
وقتی اینقدر گشادی که اسم منو نمیخونی نصیحت میخوای برا عمت...؟! :|
خدا رو شکر دستشوییهای امریکا و کشورهای اروپایی قسمت زنونه و مردونه جداست!
وگرنه یه عده روشنفکر تو ایران میگفتن :
در دستشویی های ما ازادی نیست :| !!!
بچه از باباش میپرسه
ما چند خط زیر خط فقریم...
باباش میگه:
اگه یارانه مونم قطع کنن، میریم صفحه ی قبل!!!
حضرت عزراییل را در اورژانس دیدم مشغول CPR بنده خدایی بودند
گفتم شما وظیفه ات قبض روحه ، الان مشغول احیا هستی ؟ !!!
گفت این بنده خدا هنوز موقع مرگش نرسیده
دکترا دارن میکشنش...!!!!
تیغ هست ،،، رگ هست ،،، من هستم ،،،
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
ولی لامصب وان نیست !... میفهمین !؟
یه دونه ازین لگن قرمزا داریم توش جا نمیشم لعنتی !
ﻗﺒﻠﻨــــــﺎ ﺩﺍﺷﺘﯿﻢ ﺯﻧﺪﮔﯿﻤﻮﻧﻮ ﻣﯿﮑﺮﺩﯾﻤ
ﯾﻪ ﺳﺮﯼ ﻫﻢ ﺑﻪ ﻧﺖ ﻣﯿﺰﺩﯾﻢ ...
ﺍﻻﻥ ﻫﻤﯿﺸﻪ ﺗﻮ ﻧﺘﯿﻢ
ﯾﻪ ﺳﺮﯼ ﻫﻢ ﺑﻪ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﻣﯿﺰﻧﯿﻢ!!!
ﻗﺪﯾﻤﺎ :ﻫﺮﮐﯽ ﺭﻭﺯﻩ ﻧﺒﻮﺩ ﺑﺎﯾﺪ ﻣﯽ ﺭﻓﺖ ﯾﻪ ﮔﻮﺷﻪ ﺍﯼ ﯾﻪ ﭼﯿﺰﯼ ﻣﯿﺨﻮﺭﺩ ﺑﻘﯿﻪ ﻧﺒﯿﻨﻨﺶ
ﺍﻻﻥ :ﻫﺮ ﮐﯽ ﺭﻭﺯﻩ ﺍﺳﺖ ﺑﺎﯾﺪ ﺑﺮﻩ ﯾﻪ ﮔﻮﺷﻪ ﻣﺰﺍﺣﻢ ﻏﺬﺍ ﺧﻮﺭﺩﻥ ﺑﻘﯿﻪ ﻧﺸﻪ
ﻗﺪﯾﻤﺎ ﻣﺮﺍﺳﻢ ﺧﻮﺍﺳﺘﮕﺎﺭﯼ ﺑﺮﺍﯼ ﻧﺸﺎﻥ ﺩﺍﺩﻥ ﺩﺧﺘﺮ ﻭ ﭘﺴﺮ ﺑﻮﺩ
ﻭﻟﯽ ﺍﻻﻥ ﺑﺮﺍﯼ ﺍﯾﻨﻪ ﮐﻪ ﺩﺧﺘﺮ ﻭ ﭘﺴﺮ ﺧﺎﻧﻮﺍﺩﻩ ﻫﺎﺷﻮﻧﻮ ﺑﻬﻢ ﻧﺸﻮﻥ ﻣﯿﺪﻥ!!!
ﻗﺪﯾﻤﺎ ﻣﺮﺩﻡ ﺍﻟﮑﯽ ﺣﻠﻘﻪ ﺩﺳﺖ ﻣﯿﮑﺮﺩﻥ
ﮐﻪ ﺑﻘﯿﻪ ﻓﮑﺮ ﮐﻨﻦ ﻣﺘﺎﻫﻞ ﻫﺴﺘﻦ ، ﻭ ﮐﺴﯽ ﻣﺰﺍﺣﻤﺸﻮﻥ ﻧﺸﻪ ....
ﺍﻣﺮﻭﺯ ﺍﻭﻧﺎﯾﯽ ﮐﻪ ﺍﺯﺩﻭﺍﺝ ﮐﺮﺩﻥ ﻗﺎﯾﻢ ﻣﯿﮑﻨﻦ ﮐﻪ ﻣﻮﺍﺭﺩ ﺟﺪﯾﺪ ﺭﻭ ﺍﺯ ﺩﺳﺖ ﻧﺪﻥ...!!!
ﺭﻭﺯﯼ ﻫﻤﻪ ﺩﺍﻧﺸﻤﻨﺪﺍﻥ ﻣﺮﺩﻧﺪ ﻭ ﻭﺍﺭﺩ ﺑﻬﺸﺖ ﺷﺪﻧﺪ
ﺁﻧﻬﺎ ﺗﺼﻤﯿﻢ ﮔﺮﻓﺘﻨﺪ ﺗﺎ ﻗﺎﯾﻢ ﺑﺎﺷﮏ ﺑﺎﺯﯼ ﮐﻨﻨﺪ.
ﺍﻧﯿﺸﺘﯿﻦ ﺍﻭﻟﯿﻦ ﻧﻔﺮﯼ ﺑﻮﺩ ﮐﻪ ﺑﺎﯾﺪ ﭼﺸﻢ ﻣﯽ ﮔﺬﺍﺷﺖ.
ﺍﻭ ﺑﺎﯾﺪ ﺗﺎ 100 ﻣﯿﺸﻤﺮﺩ ﻭ ﺳﭙﺲ ﺷﺮﻭﻉ ﺑﻪ ﺟﺴﺘﺠﻮ ﻣﯿﮑﺮﺩ .
ﻫﻤﻪ ﭘﻨﻬﺎﻥ ﺷﺪﻧﺪ ﺑﻐﻴﺮ ﺍﺯ ﻧﯿﻮﺗﻮﻥ ...
ﻧﯿﻮﺗﻮﻥ ﻓﻘﻂ ﯾﮏ ﻣﺮﺑﻊ ﺑﻪ ﻃﻮﻝ ﯾﮏ ﻣﺘﺮ ﮐﺸﯿﺪ ﻭ ﺩﺭﻭﻥ ﺁﻥ ﺍﯾﺴﺘﺎﺩ، ﺩﻗﯿﻘﺎ ﺩﺭ ﻣﻘﺎﺑﻞ ﺍﻧﯿﺸﺘﯿﻦ
ﺍﻧﯿﺸﺘﯿﻦ ﺷﻤﺮﺩ
ﺍﻭ ﭼﺸﻤﺎﺷﻮ ﺑﺎﺯ ﮐﺮﺩ ﻭ ﺩﯾﺪ ﮐﻪ ﻧﯿﻮﺗﻮﻥ ﺩﺭ ﻣﻘﺎﺑﻞ ﭼﺸﻤﺎﺵ ﺍﯾﺴﺘﺎﺩﻩ .
ﺍﻧﯿﺸﺘﯿﻦ ﻓﺮﯾﺎﺩ ﺯﺩ ﻧﯿﻮﺗﻮﻥ ﺑﯿﺮﻭﻥ ( ﺳﮏ ﺳﮏ ) ،
ﻧﯿﻮﺗﻮﻥ ﺑﺎ ﺧﻮﻧﺴﺮﺩﯼ ﺗﮑﺬﯾﺐ ﮐﺮﺩ ﻭ ﮔﻔﺖ ﻣﻦ ﺑﯿﺮﻭﻥ ﻧﯿﺴﺘﻢ.
ﺍﻭ ﺍﺩﻋﺎ ﮐﺮﺩ ﮐﻪ ﺍﺻﻼ ﻣﻦ ﻧﯿﻮﺗﻮﻥ ﻧﯿﺴﺘﻢ !!!
ﺗﻤﺎﻡ ﺩﺍﻧﺸﻤﻨﺪﺍﻥ ﺍﺯ ﻣﺨﻔﯿﮕﺎﻫﺸﻮﻥ ﺑﯿﺮﻭﻥ ﺍﻭﻣﺪﻥ ﺗﺎ
ﺑﺒﯿﻨﻦ ﺍﻭﻥ ﭼﻄﻮﺭ ﻣﯿﺨﻮﺍﺩ ﺛﺎﺑﺖ ﮐﻨﻪ ﮐﻪ ﻧﯿﻮﺗﻮﻥ ﻧﯿﺴﺖ ...
ﻧﯿﻮﺗﻮﻥ ﺍﺩﺍﻣﻪ ﺩﺍﺩ ﮐﻪ ﻣﻦ ﺩﺭ ﯾﮏ ﻣﺮﺑﻊ ﺑﻪ ﻣﺴﺎﺣﺖ ﯾﮏ ﻣﺘﺮ ﻣﺮﺑﻊ ﺍﯾﺴﺘﺎﺩﻩ ﺍﻡ
ﮐﻪ ﻣﻦ ﺭﻭ ﻧﯿﻮﺗﻮﻥ ﺑﺮ ﻣﺘﺮ ﻣﺮﺑﻊ ﻣﯿﮑﻨﻪ ...
ﻭ ﺍﺯ ﺁﻧﺠﺎﯾﯽ ﮐﻪ ﻧﯿﻮﺗﻮﻥ ﺑﺮ ﻣﺘﺮ ﻣﺮﺑﻊ ﺑﺮﺍﺑﺮ " ﯾﮏ ﭘﺎﺳﮑﺎﻝ " ﻣﯽ ﺑﺎﺷﺪ
ﺑﻨﺎﺑﺮﺍﯾﻦ ﻣﻦ " ﭘﺎﺳﮑﺎﻟﻢ " ﭘﺲ ﭘﺎﺳﮑﺎﻝ ﺑﺎﯾﺪ ﺑﯿﺮﻭﻥ ﺑﺮﻩ
ﺩﺭ ﻫﻤﻴﻦ ﺣﺎﻝ ﺍﻧﻴﺸﺘﻴﻦ ﻓﺮﻳﺎﺩ ﺯﺩ
گوه نخور بابا ! برو بیرون !
ﺗﻮ ﺧﺎﺭﺝ:
ﻋﺰﯾﺰﻡ ﻣﯿﺘﻮﻧﻢ ﭼﻨﺪ ﻟﺤﻈﻪ ﺑﯿﺎﻡ ﺗﻮ ﺍﺗﺎﻗﺖ؟
ﺗﻮ ﺍﯾﺮﺍﻥ:
ﺑﻌﺪ ﺍﺯﺍﯾﻨﮑﻪ ﯾﻪ ﻟﮕﺪ ﺑﻪ ﺩﺭ ﻣﯿﺰﻧﻦ ﻣﯿﮕﻦ
ﮐﺮﻩ ﺧﺮ…
ﭼﻪ ﻏﻠﻄﯽ ﻣﯽ ﮐﺮﺩﯼ ﺩﺭﻭ ﺑﺴﺘﻪ ﺑﻮﺩﯼ؟...!!
به یه آلمانی و یه ایرانی و یه ژاپنی هرکدام 50 تا موز با یک میمون میدن
میگن با این موزها به میمونا حرف زدن یاد بدین !
بعد از چند روز میان سراغشون می بینن آلمانی و ژاپنی
50 تا موز رو دادن به میمون ولی نتونستن حرف زدن رو یادش بدن !
میان سراغ ایرانیه می بینن 49 تا از موزها رو خودش خورده
یه موز هم تو دستشه و میمونه داره با التماس می گه :
تو رو خدا این یکی رو بده به من!!
ﻟﺬﺕ ﺑﺮﺩﻥ ﺭﺍ ﯾﺎﺩﻣﺎﻥ ﻧﺪﺍﺩﻧﺪ !
ﺍﺯ ﮔﺮﻣﺎ ﻣﯽ ﻧﺎﻟﯿﻢ . ﺍﺯ ﺳﺮﻣﺎ ﻓﺮﺍﺭ ﻣﯽ ﮐﻨﯿﻢ .
ﺩﺭ ﺟﻤﻊ، ﺍﺯ ﺷﻠﻮﻏﯽ ﮐﻼﻓﻪ ﻣﯽ ﺷﻮﯾﻢ
ﻭ ﺩﺭ ﺧﻠﻮﺕ، ﺍﺯ ﺗﻨﻬﺎﯾﯽ ﺑﻐﺾ ﻣﯽ ﮐﻨﯿﻢ .
ﺗﻤﺎﻡ ﻫﻔﺘﻪ ﻣﻨﺘﻈﺮ ﺭﺳﯿﺪﻥ ﺭﻭﺯ ﺗﻌﻄﯿﻞ ﻫﺴﺘﯿﻢ
ﻭ ﺁﺧﺮ ﻫﻔﺘﻪ ﻫﻢ ﺑﯽ ﺣﻮﺻﻠﮕﯽ ﺗﻘﺼﻴﺮ ﻏﺮﻭﺏ ﺟﻤﻌﻪ ﺍﺳﺖ ﻭ ﺑﺲ !
ﻫﻤﯿﺸﻪ ﺩﺭﺍﻧﺘﻈﺎﺭ ﺑﻪ ﭘﺎﯾﺎﻥ ﺭﺳﯿﺪﻥ ﺭﻭﺯﻫﺎﯾﯽ ﻫﺴﺘﯿﻢ
ﮐﻪ ﺑﻬﺘﺮﯾﻦ ﺭﻭﺯﻫﺎﯼ ﺯﻧﺪﮔﯿﻤﺎﻥ ﺭﺍ ﺗﺸﮑﯿﻞ ﻣﯿﺪﻫﻨﺪ :
ﻣﺪﺭﺳﻪ .. ﺩﺍﻧﺸﮕﺎﻩ .. ﮐﺎﺭ ..
ﺣﺘﯽ ﺩر ﺳﻔﺮ ﻫﻤﻮﺍﺭﻩ ﺑﻪ ﻣﻘﺼﺪ ﻣﯽ ﺍﻧﺪﯾﺸﯿﻢ ﺑﺪﻭﻥ ﻟﺬﺕ ﺍﺯ ﻣﺴﯿﺮ !
ﻏﺎﻓﻞ ﺍﺯ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﻫﻤﺎﻥ ﻟﺤﻈﺎﺗﯽ ﺑﻮﺩ ﮐﻪ ﻣﯿﺨﻮﺍﺳﺘﯿﻢ ﺑﮕﺬﺭﻧﺪ .
مورد داشتیم
پسره تو صف نونوایی از دختره پرسیده چند نفر جلوی شما هستند ؟
دختره گفته :
دو تا خواهر بزرگتر از خودم هستند ولی من برای ازدواج مشکلی ندارم
ما تو خانواده اصلا از این رسمها نداریم!
گاهی هم اینجوری فکر کنیم بد نیست
او " مــرد " است
دستهایش از تو زبرتر و پهن تر است ...
صورتش ته ریشى دارد...
او با همــان دستهای زبرش تو را نوازش میکند ...
و با همان صورت ناصاف و ناملایم تو را می بوسد
و تو آرام میشوى...
به او سخت نگیر !..
او را خراب نکن !..
او را " نامــــرد" نخوان !..
آنقدر او را با پول و ثــروتش اندازه نزن !..
فقط به او نــــخ بده تا زمین و زمان را برایت بدوزد...
فقــــط با او روراست باش تا دنیا را به پایت بریزد ...
آن مردی که صحبتش را میکنم، خیلی تنهاتر از زن است!..
لاک به ناخنهایش نمیزند که هر وقت دلش یک جوری شد
دست هایش را باز کند، ناخنهایش را نگاه کند
و ته دلش از خودش خوشش بیاید !..
مرد، موهاش بلند نیست که توی بی کَـسی هایش
کوتاهش کند و اینطوری با همه ی دنیا لج کند!..
مرد نمیتواند وقتی دلش گرفت، به دوستش زنگ بزند
یک دل سیر گریه کند و سبک شود !..
مرد، دردهایش را اشک نمی کند
فرو می ریزد در قلبی که به وسعت دریاست...
ما هرجا واسه کار رفتیم یه نگا بهمون انداختن گفتن تست اعتیادم داری؟؟؟
حالا واسه معافیت سربازی که رفتیم دکتره گفت
جوون به این پهلوونی حیف نیست نره سربازی...!؟!؟
به گمانم
بزرگترین دارایی زندگی آدمیزاد
همین دوست های دیده و نادیده هستند...
همین دوست هایی که برایت پیغام می گذارند...
که اعلام می کنند حواسشان به تو هست...
همین دوست ها که با دو سه خط پیغام نشان می دهند
چقدر دلشان پی تو ، دل تو و درد توست...
که چقدر خوب تو را می خوانند...آدمیزاد چه دلخوش می شود گاهی با همین دو سه خط نوشته...
دو سه خط پیغام از دوستیخواستم بگویم که چقدر این دارایی های زندگی ام
این دوستان ِ دیده و نادیده، برایم پُر ارزشند...دختره نوشته گذاشته:
فرهاد من کجاست که ببیند لیلی در آتش عشقش خاکستر شده… :|
والا تا اون جا که من خبر دارم فرهاد چشمش دنبال شیرین بود نه لیلی
تورو خدا قبل شکست عشقی خوردن ، یه کم در حوزه ادبیات مطالعه کنید …
چایی که سرد میشه روش آب جوش میریزن گرم میشه…
درسته , گرم میشه اما کمرنگ میشه…!!
رابطه ام همینه…
میشه دوباره زندش کرد اما نه مثل اول…!!
مواظب رابطه ها باشید که لازم نشه اب داغ روش بریزید
ﺣﻤﻮﻡ ﺑﻮﺩﻡ
ﺑﺎﺑﺎﻡ ﻣﯿﺰﻧﻪ ﺑﻪ ﺩﺭ
ﻣﯿﮕﻢ : ﺑﻠﻪ!
ﻣﯿﮕﻪ : ﺣﻤﻮﻣﯽ؟
ﻣﯿﮕﻢ : ﻧﻪ ﺍﯾﻨﺠﺎ ﻟﻨﺪﻧﻪ ﺻﺪﺍﯼ ﻣﻨﻮ ﺍﺯ ﺭﺍﺩﯾﻮ ﺑﯽ ﺑﯽ ﺳﯽ ﺩﺍﺭﯾﺪ!
ﻣﯿﮕﻪ : ﺩﺭ ﺯﺩﻡ ﺑﻬﺖ ﺑﮕﻢ ﻣﻬﻤﻮﻧﺎ ﺍﻭﻣﺪﻥ…
ﺩﺧﺘﺮﺍﺷﻮﻥ ﺭﻓﺘﻦ ﺳﺮ ﮔﻮﺷﯿﺖ ﺩﺍﺭﻥ ﺑﺎ ﻭﺍﯾﺒﺮﻭ ﻻﯾﻨﺖ ﻭ ﻭﺍﺗﺲ آپت ﮐﺎﺭ ﻣﯿﮑﻨﻦ!
ﻟﺒﺎﺱ ﻭ حولتو هم ﺍﺯ ﭘﺸﺖ ﺩﺭ ﺑﺮ ﻣﯿﺪﺍﺭﻡ ﮐﻪ
ﺍﻣﺸﺐ ﺗﻮ ﻟﻨﺪﻥ ﺑﻤﻮﻧﯽ ﺗﺎ ﺑﻔﻬﻤﯽ ﺩﺭﺳﺖ ﺟﻮﺍﺏ ﭘﺪﺭﺗﻮ ﺑﺪﯼ ﺑﯿﺸﺮﻑ !!!!
یه رفیق داشتیم خیلی مذهبی بود
یه بار میخواست بیاد خونمون
انقد دم در گفت یالله یالله
آخرش بابام داد زد دیوث بیا تو منم چادر سرمه !!!
تنها کسی که از صمیم قلبش به من گفت I LOVE YOU
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
عروسک دخترخالم بود،
اونم باید فشارش میدادم تا بگه...!!!
میفهمی؟ فشار......
تحت فشار بود که گفت......!!!!!!!
خودت باش!
به اعتبار هیچ شانه ای اشک نریز
به اعتبار هر اشکی شانه نباش!
ادمی به خودی خود نمی افتد
اگر بیفتد از همان سمتی می افتد که تکیه کرده است...!!!
ﮔﺎﻧﺪﯼ ﺧﻄﺎﺏ ﺑﻪ ﻫﻤﺴﺮﺵ :
ﺧﻮﺏ ﻣﻦ ، ﻫﻨﺮ ﺩﺭ ﻓﺎﺻﻠﻪ ﻫﺎﺳﺖ …..
ﺯﯾﺎﺩ ﻧﺰﺩﯾﮏ ﺑﻪ ﻫﻢ ﻣﯽ ﺳﻮﺯﯾﻢ ﻭ ﺯﯾﺎﺩ ﺩﻭﺭ ﺍﺯ ﻫﻢ ﯾﺦ ﻣﯽ ﺯﻧﯿﻢ
ﺗﻮ ﻧﺒﺎﯾﺪ ﺁﻧﮑﺴﯽ ﺑﺎﺷﯽ ﮐﻪ ﻣﻦ ﻣﯿﺨﻮﺍﻫﻢ
ﻣﻦ ﻧﺒﺎﯾﺪ ﺁﻧﮑﺴﯽ ﺑﺎﺷﻢ ﮐﻪ ﺗﻮ ﻣﯿﺨﻮﺍﻫﯽ
ﮐﺴﯽ ﮐﻪ ﺗﻮ ﺍﺯ ﻣﻦ ﻣﯿﺨﻮﺍﻫﯽ ﺑﺴﺎﺯﯼ ﯾﺎ ﮐﻤﺒﻮﺩﻫﺎﯾﺖ ﻫﺴﺘﻨﺪ ﯾﺎ ﺁﺭﺯﻭﻫﺎﯾﺖ
ﻣﻦ ﺑﺎﯾﺪ ﺑﻬﺘﺮﯾﻦ ﺧﻮﺩﻡ ﺑﺎﺷﻢ ﺑﺮﺍﯼ ﺗﻮ
ﻭ ﺗﻮ ﺑﺎﯾﺪ ﺑﻬﺘﺮﯾﻦ ﺧﻮﺩﺕ ﺑﺎﺷﯽ ﺑﺮﺍﯼ ﻣﻦ ….
ﺧﻮﺏ ﻣﻦ ، ﻫﻨﺮ ﻋﺸﻖ ﺩﺭ ﭘﯿﻮﻧﺪ ﺗﻔﺎﻭﺕ ﻫﺎﺳﺖ
ﻭ ﻣﻌﺠﺰﻩ ﺍﺵ ﻧﺎﺩﯾﺪﻩ ﮔﺮﻓﺘﻦ ﮐﻤﺒﻮﺩﻫﺎ ….
ﺯﻧﺪﮐﯽ ﺳﺖ ﺩﯾﮕﺮ ….
ﻫﻤﯿﺸﻪ ﮐﻪ ﻫﻤﻪ ﺭﻧﮕﻬﺎﯾﺶ ﺟﻮﺭ ﻧﯿﺴﺖ
ﻫﻤﻪ ﺳﺎﺯﻫﺎﯾﺶ ﮐﻮﮎ ﻧﯿﺴﺖ
ﺑﺎﯾﺪ ﯾﺎﺩ ﮔﺮﻓﺖ ﺑﺎ ﻫﺮ ﺳﺎﺯﺵ ﺭﻗﺼﯿﺪ ﺣﺘﯽ ﺑﺎ ﻧﺎﮐﻮﮎ ﺗﺮﯾﻦ ﻧﺎﮐﻮﮐﺶ...
ﺣﻮﺍﺳﺖ ﺑﺎﺷﺪ ﺑﻪ ﺍﯾﻦ ﺭﻭﺯﻫﺎﯾﯽ ﮐﻪ ﺩﯾﮕﺮ ﺑﺮﻧﻤﯽ ﮔﺮﺩﻧﺪ
ﻭ ﺑﻪ ﻓﺮﺻﺖ ﻫﺎﯾﯽ ﮐﻪ ﻣﺜﻞ ﺑﺎﺩ ﻣﯽ ﺁﯾﻨﺪ ﻭ ﻣﯽ ﺭﻭﻧﺪ
ﻭ ﺑﻪ ﺍﯾﻦ ﺳﺎﻟﻬﺎ ﮐﻪ ﺑﻪ ﺳﺮﻋﺖ ﺑﺮﻕ ﮔﺬﺷﺘﻨﺪ ….
ﺑﻪ ﺟﻮﺍﻧﯽ ﮐﻪ ﺭﻓﺖ ، ﺑﻪ ﻣﯿﺎﻧﺴﺎﻟﯽ ﮐﻪ ﻣﯽ ﺭﻭﺩ …..
ﺯﻧﺪﮔﯽ ﺑﻪ ﻫﻤﯿﻦ ﺁﺳﺎﻧﯽ ﻣﯽ ﮔﺬﺭﺩ …..
ﻫﺮﺟﻮﺭ ﮐﻪ ﺑﺎﺷﯽ ...
لذتهای زندگی:
هوای توی گل فروشی؛
خاروندن ردکش جوراب؛
دیرمیرسی سرکار و رییس هنوز نیومده؛
خنکی اون طرف بالش؛
اسم عطر تو بپرسن؛
لیسیدن انگشتهای پفکی؛
وقتی نوزادی انگشتتو محکم بگیره؛
بوی تن نوزاد؛
وقتی خوابی یکی پتو بندازه روت؛
مغز کاهو؛
حرف زدن بچه باخودش وقتی داره تنهایی بازی میکنه؛
اخر سفر بشینی همه عکس هایی رو که گرفتی نگاه کنی؛
وقتی کسی بهت میگه صدای خندت رو دوست داره؛
وقتی خندت می گیره و خندتو نگه می داری؛
بچه ها بازیشونو نگه دارن تا از کوچه رد بشی
با پای برهنه روی شن های خیس ساحل قدم می زنی
بوی چمن خیس...
زندگی رو ساده بگیرین و از این همه لذت های کوچک زندگی خوشبختی رو احساس کنید..
دکتر نیستم...
اما برایت 10دقیقه راه رفتن، روى جدول کنار خیابان را تجویز میکنم
تا بفهمى عاقل بودن چیز خوبیست
اما دیوانگى قشنگ تر است..
برایت لبخند زدن به کودکان وسط خیابان را تجویز میکنم
تا بفهمى هنوز هم،میشود بى منت محبت کرد..
به تو پیشنهاد میکنم گاهى بلند بخندى، هرکجا که هستى
یک نفر همیشه منتظر خنده هاى توست...
دکتر نیستم
اما به تو پیشنهاد میکنم که شاد باشى!
خورشید، هر روز صبح، بخاطر زنده بودن من و تو طلوع میکند!
هرگز، منتظر" فرداى خیالى" نباش.
سهمت را از" شادى زندگى"، همین امروز بگیر
فراموش نکن "مقصد"، همیشه جایى در " انتهاى مسیر " نیست!
"مقصد" لذت بردن از قدمهاییست که برمى داریم
مردی قصد خودکشی داشت
به بالای صخره بلندی رفت و طنابی به گردنش انداخت و آن را به صخره بست
مقداری سم خورد و خود را آتش زد و خود را پرت کرد
و در همان حال به سمت سر خود شلیک کرد.
تیر به خطا رفت و طناب را قطع کرد
مرد که از حلقاویز شدن نجات یافت
به داخل آب افتاد و آتش خاموش شد
و استفراغ سم را از بدن او دفع کرد.
ماهیگیری او را دید و از آب زنده بیرون آورد.
مرد به بیمارستان میلاد منتقل شد
و در آنجا بعلت نبود امکانات درگذشت!!!
رساله توجیه المسائل ایرانیها
۱_غیبت… تو روشم میگم.
۲_تهمت… همه میگن!
۳_دروغ… مصلحتى!
۴_رشوه… شیرینى!
۵_ظلم… حقشه!
۶_مال حرام… پیش سه هزار میلیارد هیچه.
۷_ربا… همه میخورن!
۸_نگاه به نامحرم… یه نظر حلاله!
۹_مجلس حرام… یک شب که هزار شب نمیشه!
۱۰_بخل… اگه خدا میخواست بهش میداد!
به طرف میگن:
شما به حشره ایی که رنگش زرده روی گلها میشینه
و از شهدشون عسل درست میکنه ،چی میگین؟
طرف میگه: ما بهش میگیم : "خسته نباشی حشره"